به گزارش بولتن نیوز، محمد خاتمی، رییسجمهور پیشین ایران در دیدار با اعضای شورای شهر تهران بهترین شیوهی حکومت مردمی را «حکومت به روش فدرالی» دانست! یعنی الان همه مشکلات مملکت حل شده است و فقط حذف چهار تا صفر از پول ملی و تغییر حکومت به فدرالی باقی مانده است!
حقیقت امر از وزارت بهداشت، درمان و پزشکی و سازمان دامپزشکی کل کشور پنهان نیست، از شما چه پنهان در کتاب خطی «احوال ماکیان در تاریخ هندوستان» نوشته آمهیلا آکروتا آمده است در روزگار گذشته کلاغی را چشم درد گرفت. نزد بیطار(دامپزشک) شد تا معالجت نماید. بیطار بدو گفت: «از خاک تپه ای که بر روی آن هنرنمایی نکرده ای، اندکی به چشمان خود بمال تا درد تو درمان شود.» کلاغ رفت و لختی پرواز کرد. ساعتی بعد نزد بیطار بازگشت و بگفت: «تپهای نبود که روی آن کارخرابی نکرده باشم!»
حال حکایت برخی از زعمای قوم است که سرنوشت مردم از آب خوردن و ازدواج و آلودگی هوا و... را به همه چیز و همه کس گره زدند الا به مدیریت خودشان و در این گیر و دار نه تنها گرهای باز نشد که اوضاع چنان شده است که اگر در سایر بلاد به عنوان مثال در جزایر تات و یا کوچه پس کوچههای گینه بیسائو بگویید قیمت یک خودرو یک شبه 350 میلیون گران شده یا خرمای پیارم به کیلویی فلان هزار تومان رسیده است آن هم بدون بالا و پایین شدن قیمت دلار یا افزایش حاملهای انرژی و فولاد و با روی دادن جنگ اقتصادی و نظامی، یا استعفا و قهر وزیر و ... سه حالت روی میدهد. یا به شما یک محفظه پلاستکی میدهند تا درون آن«ها» کنید و از شما تست الکل میگیرند؛ یا اینکه شما را به واسطه ساکوزیس یا همان روان پریشی شدید (از دست رفتن توانایی تفریق واقعیت از خیال) راهی تیمارستان میکنند تا دیوار هل بدهید و یا مثل «جک نیکلسون» از قفس بپرید و اینکه یا به جرم نشر اکاذیب، شایعهسازی و اخلال در امور اقتصادی چوب در آستینتان میکنند و اگر سکته هم کنید شما را در بهداری زندان جانمایی میکنند!
به هر روی از آنجا که در بسیاری امورات اقتصادی به ویژه بحث گرانی و تورم در حال رکورد شکنیهای بیسابقه هستیم و اساتید و استخوان خرد کردههای علوم کیمیا، لیمیا، سیمیا، جفر، جامزنی، جن گیری، چلهبری و اساتید سایر علوم ماوراء الطبیعه همه از این همه هژمونی و ساختارشکنی انگشت به دهان ماندهاند، این که عدهای رجال از تغییر نوع حکومت سخن به میان آورده و در کنار انبوه طرحهای آزمون و خطا، این بار حکومت فدرالی را از کیسه نخ نما و فرسودهشان بیرون کشیدهاند جای بسی شگفتی است! ای کاش گاهی اوقات دوستان قبل از سخن گفتن و اظهار در امورات مختلف باب هفتم گلستان سعدی در عالم تربیت را نیز مطالعت نمایند!
*چاپ شده در شمارهی 497 سیمره 27 خرداد ماه 1398